loading...

آئین مستان

متن سینه زنی زمینه حضرت عباس,متن سینه زنی زمینه حضرت عباس,سینه زنی زمینه حضرت عباس,متن مداحی شهادت حضرت عباس,مداحی شهادت حضرت عباس,متن مداحی حضرت عباس,مداحی حضر

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2235 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1746 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6711 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3819 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4372 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 439 زمان : نظرات (0)

این اشک روضه دُر و الماس من

واجب تر از نون شبم شد واسه من

کاشکی بگه ام البنین اقا به تو

کارشو راه بندازی زود عباس من

عباس من ماه شب تاره

عباس من تنها علمداره

عباس من دست گرفتارو

 من میدونم خالی نمیذاره

عباس علمدار حسین مولا مدد................

دریا کنارت قطره ای افتاده ام

از رود ها و دجله ها دل کنده ام

تنها به شوق روی ماهت دلربا

تنها به عشق دیدن تو زنده ام

ای باوفا و مه لقا و مه جبین

شد خادم درگاه تو روح الامین

اسمت شده ورد لب اهل سما

دستت گره وا کرده از اهل زمین

شهره به شاه با وفا هستی

مثل علی مشکل گشا هستی

در کربلا هستی علمدار و

فرمانده کل قوا هستی

عباس علمدار حسین مولا مدد................

آرامشی دارم میون روضه هات

حس میکنم هستی و هستم کربلا

از بس که خوبی مهربون باید بگم

ای جون من جون همه عالم فدات

بر زلف تو دل عمری زنجیره

روزیشو از دست تو میگیره

آقا یقین شده واسه من اینکه

خوش بخت اون که با تو میمیره

وقتی که زیر بیرق ایستادم

یعنی که دل رو دست تو دادم

ممنونتم آقا هوا داری

توی گرفتاری تویی یادم

عباس علمدار حسین مولا مدد................

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 513 زمان : نظرات (0)

پسر شاه دین، عشقم

امیر مه جبین، عشقم

تویی رویای من، عشقم

یل ام البنین، عشقم

عشقم، عشقم، عشقم

تمام عشقی، کلام عشقی

امام زاده ای اما امام عشقی

ای علمدار، یا ابالفضل.........

ساقی نشعتین، عشقم

امید زینبین، عشقم

جبروت علی، عشقم

ملکوت حسین، عشقم

عشقم، عشقم، عشقم

ای سر مستور، ای نسل منصور

تویی ماه آل الله و نور علی نور

دل همه به زلفت گرفتار

ای علمدار، یا ابالفضل.........

تویی اصل جنم، عشقم

تویی لوح و قلم، عشقم

آرزوی دلم، عشقم

آبروی علم، عشقم

عشقم، عشقم، عشقم

در صدف تو، اصل شرف تو

کلید دار حرمِ شاه نجف تو

تو ماه عالمی در شب تار

ای علمدار، یا ابالفضل.........

تویی ماه منیر، عشقم
تویی مرد مسیر، عشقم
تویی نعم الامیر، عشقم
ای امیر کبیر، عشقم

عشقم، عشقم، عشقم
شیر دلاور بازوی حیدر
با این همه آقایی الله اکبر
مرا در آسِتانَت نگه دار
ای علمدار، یا ابالفضل.........

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 282 زمان : نظرات (0)

هوای خیمه گرمه هوای دلها سرده
دعا کنید که شاید عمو دیگه برگرده
فکر بی عمو، زنده موندن آزارم میده
بی عمو گلای باغ زهرا زرد و خشکیده
نه صبر کن داره میاد باباس! خمیده! رنگش پریده!
گمونم دیگه بی چاره ایم
از الان دیگه آواره ایم
از الان هممون شاهدِ
حراج سر شیر خواره ایم
بعد عمو میگیرن، شش ماهه را از مادر
عمو نباشه میشه نوبت علی اصغر
بین خیمه ها هرجا میری حرف دستاشه
هیشکی فکر نمیکرد بابا روزی اِنقدر تنهاشه
کی فکر میکرد یه روزی دستاش جدا شه یه روز عمو نباشه
یه لشکر برا غارت میاد
با بغض و با جسارت میاد
عمود حرم افتاده و
داره حرف اسارت میاد

گمونم دیگه بی چاره ایم
از الان دیگه آواره ایم
از الان هممون شاهدِ
حراج سر شیر خواره ایم
صیدِۀ دریا تیر شد همینه که دردناکه
لشکر کفتار شیر شد حالا که روی خاکه
متحد شدن دور جسمش از بس نامردن
حالا که نه دستی داره نه چشمی دورش کردن
وای میون خاک و خون زهرا گرفته سرش و به دامن
چه مظلوم شده نقش زمین
عزیزه دلِ ام البنین
کنارِ مادرش فاطمه
رسیده امیر المومنین

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 3045 زمان : نظرات (0)

اَللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن. صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا

 آقاجان! شب عموجانتِ،نمیخوای بیای؟.... دو تا دستات رو بیار بالا،قسمش بده به دستای بریده: "یا صاحب الزمان، الغوث و الامان..." این دو تا دست رو بذار رو سرت صداش بزن: یا صاحب الزمان...

 این حرف مال شب تاسوعاست. میدونید؟ می دونید از کی دست رو سر گذاشتن باب شد؟ از وقتی عباس رفت، زینب دست رو سرش گذاشت هی گفت :"وا عباسا!"...

 آدم خیلی بلا و مصیبت ببینه دست رو سر می ذاره،بلا از این بالاتر دو شب دیگه دهه ی محرم تمومِ من تو رو ندیدم. امشب به خاطر عموت یه سری به ما بزن... یا صاحب الزمان، الغوث والامان.....

ای ز ثارُاللّهت سلام بیا

ثمر یازده امام بیا

اولین آرزوی اهل البیت

آخرین رهبر قیام بیا

بیا آقا.. بیا به احترام این لباسای عزا، به احترام این گریه ها، به احترام این پرچمای مشکی بیا...

پدر حاجیان خفته به خون

پسر مسجدالحرام بیا

تا کی از دیده ات به یاد حسین

اشک ریزد به صبح و شام بیا

زخم پیشانی عمو یابد

به قیام تو التیام بیا

من و تو فقط نمی گیم بیا، میدونی کیا میگن بیا؟...

دست های بریده می گویند

ای تو را تیغ انتقام بیا

آقا بیا به خاطر ما نه. آقا بیا فقط یه کاری کن... این کار برا جدت سخته. تو کمک جدت کن، چکار کنه؟

تیر بیرون بکش ز چشم عمو

تیغ برگیر از قیام بیا

شب، شب گفتن یا صاحب الزمانِ،حالا با دل شکسته بگو: یا صاحب الزمان... باورت میشه امشب شب تاسوعاست؟ خدایا ممنونم رسیدیم به شب اباالفضل...کیا میخواستن بیان نرسیدن اجل اجازه نداد؟ الان خیلی ها مریض حالن. اصلاً باور کنید فکر نکنید که به همین راحتی یه جایی بهت دادن اومدی نشستی، حبیب بن مظاهرِ، شهیدِ تو بغلِ حسینِ. شهیدی که امام براش نامه می نویسه: "مِنَ الغَریب اِلَی الحَبیب".  مرحوم سید احمد مستنبط تو کتاب القطره میگه: اون عالم بزرگ تو عالم رویا حبیب رو دید، گفت: حبیب! تو دیگه به این مقام رسیدی. قبرت که کنار قبر حسینه. اصلا تو به مقامی رسیدی كه کسی بخواد بِره شش گوشه رو زیارت کنه دو بار تو رو زیارت میکنه. یه بار تو رفتن یه بار تو برگشتن. این چه مقامیِ تو داری؟ هنوزم آرزویی هم داری؟ هنوزم چیزی هست تو دلت باشه دلت بخواد؟ این شهید کربلا، این پیرِ عشق، هشتاد و چهار سالشه، الله اکبر. فرموده بود: دو تا آرزو دارم. آرزوی اولم اینه یه بار دیگه زنده بشم برم کربلا، یه بار دیگه جونمو فدای حسین کنم. آرزوی دومم اینه زنده شم، عمری خدا بهم بده برم تو روضه های حسین. بین این گریه کناش بشینم هی ناله بزنم...

سقای دشت کربلا، اباالفضل

دستش شده از تن جدا، اباالفضل

برم ادامه روضه رو بگم ...اون چیزی که امشب تورو می کشه...

پشت حسین بن علی تا شده واویلا

پای عدو به خیمه ها  وا شده واویلا

چه جوری زدن عمود رو به سر عباس؟ یه سوال دارم، سوال منو با ناله نه، با ضجه نه، حواست باشه، یه عبارتی هست تو مقتل کنار بدن ابالفضل ابی عبدالله یه جوری گریه کرد با همه گریه هاش فرق داشت. اصلا با همه جنازه ها و بدنهایی که اومده بود فرق داشت. نوشتند کنار بدن عباس، دلشو داری بشنوی؟ نوشتند "صَرَخَ الحُسین"... "صَرَخ" یعنی فریاد زدن....کنار بدن علی اکبر "وَ رَفَعَ الْحُسَینُ،صَوْتَهُ بِالْبُكاء" کنار بدن علی اکبر بلند گریه کرد. اما دیگه کنار عباس گریه فایده نداره، داد می زد می گفت: داداش... کیا داغ برادر دیدن؟ آخ کمرم شکست داداش...

سوال من اینه. سوال منو با دادو فریادو ضجه و جزع و فزع باید جواب بدید به خدا این فریاد زدنت رو ازت میخره مادرش. اعتقادم اینه شب اباالفضل دو تا فاطمه دم درن. لال شم اگه بخوام زبان بازی کنم، یا لفاظی. نه نیازی نداری تو همه وجودت گریه است. دو تا فاطمه دم در هستند...دو تا مادراش دارن به سینه می کوبن...

آماده ای سوالم رو مطرح کنم؟ روضه ی من همین یه سواله، سوال، عباس رو تیر زدن چهار هزار نفر، یه عبارتی داره مقتل،فقط همینو بدون،از چهارهزار تیرانداز، اونم نه تیرانداز معمولی، تیراندازِ روی کنده زانو نشسته که یه تیرش خطا نمی رفت. هدف عباسِ، هدف مشک آبِ. خودش رو انداخته بود روی مشک. یکی از القاب ابالفضل، "اَبَاالقِربَه" است. یعنی پدر مشک، عین بابایی که بچه شو بغل میکنه مشکو گرفته بود تو بغلش تیر به مشک نخوره...

 از این چهارهزار تیر نمی دونم چقدر، فقط همینو بگم یه جای سالم به بدنش نبود. تیر رو تیر، بدن سوراخ سوراخ شد، یه مرتبه دید مشک آب رو زدن. سرشو آورد بالا. خدا امیدم ناامید شد. یه مرتبه دید چشمو زدن،سوالم اینه: تیر تو چشمشه، کلاه خود نداره، کلاه به سر نداره، عمامه نداره، وقتی عمود رو زد، نوشتند: با سر، با صورت افتاد رو زمین...

سوال من اینه: باصورت بیُفتی تیر چی میشه؟ تیرِ تو چشم چی شد؟ چشمو از کاسه درآورد. هی به خودش می پیچید. یه ناله بزنه، گفت: داداش بیا... "یا اَخا..."حسین...

 اینجا حسین شنید  امامِ، حاضر و ناظرِ، امام می دونه عباس تو همه عمرش یه بار نگفته داداش. چی شد یهو گفت: "اَخا" چه اتفاقی افتاد؟ نوشتند خودشو رسوند کنار شریعه. لابلای نخلا از دور دید عباس رو زمینِ، دورش حلقه زدند، این عبارت مقتله: دید هی نیزه می زنن، بدن رو پر نیزه کردن، پاهاشو قطع کردن... دستاشو قطع کردن... یه صدا زد. یه فریاد زد. دیدن حسین داره میاد فرار کردن....

 فرمود "اَینَ تَفِرُّون؟" کجا دارید فرار می کنید؟ اومد بالا سر عباس یه نگاه به عباس کرد مرحوم شوشتری تو خصائص می نویسه، میگه: هر شهیدی رو که اباعبدالله رفت بالاسرش، چهره ش برافروخته تر شد، سرخ تر شد، اما تا اومد بالا سر عباس، رنگش پرید. دست گرفت به کمرش، نشست بالا سرش، آخ کمرم شکست...یه نگاه کرد به سر، نمی دونم چجوری میتونم معنا کنم دیگه اصل حرفو زدم. عبارت میگه : سر متلاشی شد.. معنای این عبارت اینه، هر شهیدی رو که اباعبدالله میومد بالا سرش، یه دستی سر رو بر میداشت می گذاشت رو پاش، اما سر عباس رو دو دستی آروم برداشت. چیزی از این سر باقی نمونده بود. گذاشت سرو تو بغلش.....

پاشو عباس! پاشو جانِ زهرا و اُم البنین

پاشو عباس! پاشو التماسِ حرم رو ببین

هی می دید عباس داره یه کاری میکنه، پا که نداره، دست که نداره، تو عمرش جلو حسین رو زمین نخوابیده...

پاشو عباس! نکش اِنقدر بازوتُ رو زمین

هی بازوهاشو میذاشت رو زمین بلند شه. ...

پاشو بازم علم رو ، بردار از رویِ خاکا

بچه ها آب نمی خوان ، یا ساقی العطاشا

یه نگاه کرد دید از چشم سالمش داره اشک می ریزه... چشم پر خون که دیگه اثری ازش نمونده. چشم سالم. حضرت فرمود: عباسم! من بی برادر شدم تو چرا گریه می کنی؟ من کمرم شکست تو چرا گریه می کنی؟ یه ذره جون داشت آروم گفت حسین جان واسه شما گریه می کنم. چرا واسه من؟ صدا زد داداش الان شما سر منو از رو خاک برداشتید خیالم راحته تو بغل شما جون میدم ...اما یه ساعت دیگه کی میاد سر شمارو برداره؟ ابی عبدالله آرومش کرد. غصه نخور داداش. من نگرانیم چیز دیگه است. هی میخواست یه کاری کنه عباس بلند شه برگردن....

پاشو عباس! نرفته تا دشمن به سمت حرم

پاشو عباس! تا پاره نشه گوشایِ دخترم

پاشو عباس! وگرنه اسیری میره خواهرم

میخوای زینب رو ببرن اسارت پا نشو، میخوای دستاشو ببندن پا نشو...

دلت میاد بری و ، زینبم خون جگرشه

سخته با قاتل تو ، تا کوفه همسفر شه

چهار تا جمله گفت، من همین رو بگمو هر کی ناله نزده، شب تاسوعاست. چهار تا جمله کنار بدن گفت بی نظیره...اوج روضه رو می رسونه. بذار هر کی میخواد ناله بزنه امشب ناله بزنه. بذار راحت بگم. اول گفت: "اِنْكَسَرَ ظَهْرِی "معناش واضحِ یعنی کمرم شکست. مداحا معمولا همین یه جمله رو میگن. بعد فرمود "وَ انقَطَعَ رَجائی" امیدم نا امید شد. بعد فرمود: " وَقَلَّتْ حِیلَتی " یعنی دیگه صبرم از کف رفت. طاقتم طاق شد، بیچاره شدم. این آخریش منو می کشه. نمی دونم شب تاسوعا نبود محال بود بگم. می دونم همه منتظرید یه جوری ناله بزنید حق شب تاسوعا ادا بشه ،آماده ای یا نه؟ بعد فرمود و "وَ شَمَّت بی عَدُوّی". معنا کنم یا نه؟ عباس پاشو ببین روی دشمن به حسین وا شده. ببین نزدیک من دارن ناسزا میگن. ببین روشون به خیمه ها وا شده. دارن زینبتو نشون میدن....

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 773 زمان : نظرات (0)

دست اباالفضل داره پیمونمو پر میکنه

منو حُر میکنه

دونه دونه اشک چشامو مثه دُر میکنه

منو حُر میکنه

پهلوون نام آوری، چی بگم آقا محشری

ذوالفقارو که میکِشی اصن انگاری حیدری

فدای تو طناز من داری دل منو میبَری

هنو دست به شمشیر نشدی فراری شدن

تا دیدن چشمتو همه متواری شدن

جانم اباالفضل ، سلطانم اباالفضل ......

یه عمره مالک اشتر هم واقف به این مسئله ست

آقامون زلزله ست

حریف نداری کار دشمن هم فقط هلهله ست

آقامون زلزله ست

رقیه که تکبیر میگه لشکر دوتا میکنی

هر کی بغض حیدر داره سرشو جدا میکنی

همه میکشن به عقب وقتی که نگاه میکنی

علمت دستته میگی یل این لشکرم

جیگرش رو داری بیا پسر حیدرم

جانم اباالفضل ، سلطانم اباالفضل ......

مست مدام جامتم پاتوقمه مِیخونه

بم میگن دیوونه

لیلی تو باشی دیگه این غلام سیاه مجنونه

بهم میگن دیوونه

تو با دوتا دست قلم گره هامو وا میکنی

تویی که منو تو دل سینه زنا جا میکنی

سینه میزنم واسه تو ، تو منو دعا میکنی

کریلا خونمه منو تو خونم راه بده

واسه عشقم میمیرم آقام اگه پا بده

هنو دست به شمشیر نشدی فراری شدن

تا دیدن چشمتو همه متواری شدن

علمت دستته میگی یل این لشکرم

جیگرش رو داری بیا پسر حیدرم

جانم اباالفضل ، سلطانم اباالفضل ......

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 238 زمان : نظرات (0)

میدونی برا من دیگه نمونده کسی

تو خیمه همه منتظر که تو برسی

دیگه هیچ کسی تو خیمه ها آب نمیخواد

فقط میگن ای کاش عمو دوباره بیاد

پاشو با هم بریم ، دردت به جونم

تو این غریبی نزار تنها بمونم

بلند شو کس و کارم ، بلند شو علمدارم

بین این همه دشمن ، غیر تو کیو دارم

حسین جانم......

برو خیمه داداش ، الانه سر برسند

برا غارت عبا و معجر برسند

برو خیمه ها که جونم رسیده به لب

از رباب برا من حلالیت بطلب

هر کار کردم نشد ، مشک رو بیارم

دیدم رباب رو که بود چشم انتظارم

شده آسمون تیره ، برو خیمه که دیره

ببین حرمله داره ، سمت خیمه ها میره

حسین جانم......

 

تعداد صفحات : 8

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 35
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 658
  • آی پی دیروز : 610
  • بازدید امروز : 4,247
  • باردید دیروز : 4,076
  • گوگل امروز : 41
  • گوگل دیروز : 38
  • بازدید هفته : 4,247
  • بازدید ماه : 4,247
  • بازدید سال : 1,319,280
  • بازدید کلی : 19,825,108